بسم الله الرحمن الرحیم
الآن در اداره نشسته ام با سنگینی که گلوم رو گرفته .
این متن برای اینکه همه لازم نیست ببیند تو ادامه مطلب گذاشته شده .
حتما به این آدرس برید و متنی که برای سید روح الله نوشته شده رو بخونید :
کتب این پست : بی وتن رضا امیرخانی انتشارات علم
شانس می یارم که کسی تو اتاق نیست و با راحتی تموم می تونم با موسیقی دریغا ای دریغا ای دریغا امامی سایه ای رفت از سر ما با گریه یاد امامی رو بکنم که همه زندگی خودم رو مطمئنم از دستی که روی سرم کشید تو 1 سالگیم دارم و یه خاطره مبهم از سه چهار سالگی که و امامی که هم پدر بود و هم مادر بود و هم دوست و ... و یتیم شدن همه بچه های نسل سوم انقلاب ... هرچند که بعدش آقا سرپرستی مون رو گردن گرفت و نذاشت یتیم بمونیم ...
داشتم می گفتم از بغضی که راه گلو رو بسته دیروز جمعه بود البته پریروز هم پنج شنبه بود و ر4 روز پیش سه شنبه . خنده دار نیست ! نمی خوام روز شمردن رو یاد بدم ... همین سه روز بود که این بغض رو تشکیل داد .
سه شنبه مشغول دیدن سریال خانگی بودیم . سه شنبه ها تو خونه بازبینی سریال پروانه ها می نویسند رو داریم . سریال فوق العاده نوری زاد که قسمت طلحه و زیبرش اجازه پخش در سیما رو پیدا نکرده بود ! و دکتر تیموری که نمادی بود از مدیران نظام مقدسمان البته از نوع مرعوب جهانی شدن و لیبرالش که بسیارند در این روز ها . پنجشنبه صبح شده است(از اینجا به بعد ادبیات تفاوت پیدا می کند ) کلاس دکتر حرف از نظام احسن است و عصاره جهانبینی الهی که می گوید ما رایت الا جمیلاست ، سمت راست سرم به شدت درد می گیرد . عصر بازی نیمه نهایی جام حذفی است ! استقلال می برد 5 دقیقه خوشحالم و تا می آیم به این خوشحالی بپردازم ابتدا ... به یادم می آید دوباره فکرم مشغول می گردد . یاد جمله ی استاد صفایی می افتم در نامه های بلوغ برای پسرش : ... و الآن تاسف می خورم به این که چه چیز هایی شادی و سرور ما را تشکیل داده اند ... (قریب به مضمون) هرچند که این جمله را برای خودم می گویم ولی جلوی مسجد حدود ده دقیقه دیگر به کل کل با بچه های مسجد می پردازم و مصداق کامل هر چه این علم را بیشتر خوانی چون عمل در تو نیست نادانی را در خودم پیدا می کنم پس تصمیم می گرم که نادان نباشم . تصمیم می گرم موهایم رو کوتاه کنم موهایی که بدون هیچ دلیل عقلانی تصمیم به بلند کردنشان گرفته بودم . فکر می کنم کوتاه کردن این وابستگی احمقانه به دستور سمت راستی که صبح درد گرفته بود انجام شده باشد . موهایم را کوتاه می کنم . شب همچنان به صفحه مانیتور خیره ام مثل روز های قبل و چه اهمیتی دارد که چرا . دلم برای برادر ها می سوزد تصمیم به امر به معروف دارم برای عزیز ترین برادر هایم یاد حرف معلم اخلاق تعدادی از دوستان می افتم که دیگر به جلساتش نمی روم . می گفت : برای امر به معروف و نهی از منکر باید یک دوره کامل فقه برید و بعد امر به معروف کنید (این را کسی می گوید که شدیدا معتقد به رساله ی عملیه است) رساله را باز می کنم اولین قسمت رساله نوشته شده که در اصول دین تقلید جایز نیست و در فروع دین هم باید یا مقلد بود یا مجتهد . فروع دین را می شمارم نماز ، روزه – خمس، زکات - حج ، جهاد – تولی، تبری – امر به معروف و نهی از منکر . پس حالا که مجتهد نیستم باید تقلید کنم به جز بخش کوچکی در رساله آسید علی آقا و امام (ره) مطلبی را در رساله های دیگر پیدا نمی کنم ظاهرا مطالب رساله با رسیدن به حج آب می رود . و اینک 5 فرع دین روی زمین مانده است جهاد ، تولی ، تبری ، امر به معروف ریا، و نهی از منکر البته جز در رساله ی یک نفر که به مقلدش بودن افتخار می کنم یادم می اید که همه باور کرده اند که باید عطل من احکام کتابک و مشیدا لما ورد من اعلام دینک و سنن نبیک را . هر چه در دعای عهد می گردم باید برای تعطیل ماندن احکام کتاب نمی بینم . تصمیم می گیرم که به وضعیت موجود اعتراض کنم می بینم برای این کار امام و مرجعم راه را نشان می دهد : وظیفه دانشجو انتقاد تند طلبکارانه است به تمام مسئولین نظام . و خیلی نمی گذرد که عدالتخانه فیلتر می شود . با این که خیلی قبولشان ندارم ولی ... راستی 14 خرداد نزدیک است امام دارد می رود بعد از جام زهر قطعنامه ! ظاهرا کار خودش را کرده است ! و خاصیت علی بودن هم تنهایی است . شعر می خوانم : در صفوف ایستاده بر نماز /ابن ملجم ها فراوانند باز / سر به لاک خویش بردید ای دریغ / نان به نرخ روز خوردید ای دریغ . و بیشتر به مغزم فشار می آورم زیر دوش آبم که یادم می آید با خودم گفتم تو عاشق نیستی / آگه از سر شقایق نیستی / غرق در دریا شدن کار تو نیست / شیعه ی مولا شدن کار تو نیست .
عصر جمعه است . برایم آف می اید : یادم باشد امروز جمعه است ... و این را برای دوستان نزدیک پیامک می فرستم . جواب می آید : نفر اول که چی ؟ نفر دوم یادم باشد 4 روز دیگر 3 شنبه است ... بچه های هیئت را نگاه ، بچه های هیئت صاحب الامر (عج) . مسجد می روم ... یک روز از فینالیست شدن استقلال گذشته و یک هفته از قهرمانی پرسپولیس . همچنان کل کل هایی که دیگر برایم چندش آور می شود . دوباره گوش می کنم ...
دریغا ای دریغا ای دریغا .....
+ بسم الله . امامون گفت: خدا لعنت کنه بنی امیه رو برای ما عید نگذاشتند . امروز هر چقدر تبریک می گفتند عید رو غمم بیشتر می شد !
+ بسم الله . کمپین اعتراض به گزارش احمد شهید در مورد حقوق بشر در ایران لطفا منتشر و امضا کنید
+ بسم الله . سلام داش همایون تولدت مبارک
+ بسم الله. سلام خدمت همه دوستان پیام رسان قبلا هم گفته بودم که عده ای منحرف مغول آلودن این محیط به عکس های به ظاهر عاطفی و احساسی سخیف هستند و جماعت به اصطلاح مذهبی پارسی بلاگی هم صدایشان در نمی آید ! غیرت ها ظاهرا مطلق خواب است یا پیام رسان به جای نشر آرمان ها شده محل عشق و صفا ؟
+ بسم الله . انس عجیبی با قرآن داشت . همه از صوت زیبایش تعریف می کردند . شب قدر پاوه بود . قرآن یک جا بهش نازل شد . منافقین سرش رو با مرمر بریده بودند .
+ بسم الله . جنگ بود !شوخی بردار هم نبود . برای همین شایسته سالاری معنا داشت . حضرت آقا حسن باقری راکه در روزنامه جمهوری کار می کرد و خبرنگار بود معرفی کرد به محسن رضایی . بعد از دو سه ماه شد فرمانده قرارگاه . حتی بالاتر از خیلی سردار ها !
+ بسم الله . چش منافق و در می یاری /توی کف دستش می ذاری /به خدا توی هر چی مرده / یه دونه ای هم تا نداری /سید و مقتدا عبد پاک خدا /آدم خنگم این چیزا رو راحت می فهمه /دشمن آقامون چه بی شعور و نفهمه/مولا عل سید علی مولا علی سید علی(انشاء الله به زودی فایل صوتیش رو برای دانلود می ذارم -جشن تولد آقا هیئت صاحب الامر(ج))
+ بسم الله.دوستان توجه کنند چند نفر در پیام رسان به اسم مذهبی شروع کردند و با گذاشتن عکس های مذهبی و نیمه مذهبی خودشون رو مطرح کردند چند وقتیه که می بینم همون عده روی آوردن به گذاشتن عکس هایی با مضمون احساسی از عشق های سخیف جنسی و عده ای از دوستان هم ظاهرا شخصیت این عده رو موجه می دونند و هی لایک می زنند .
+ بسم الله . دفتر عاشقی ماست پر از نمره بیست /چون امیر دل ما سید علی خامنه ایست
+ بسم الله . ما از دوکوهه آمدیم اینجا غریبیم...